حتی در نظر گرفتن چشماندازی برای ترمیم رابطهتان دل و جرئت بسیاری میطلبد؛ بهویژه هنگامی که فکر میکنید در نتیجۀ این پیمانشکنی قلبتان از سینه بیرون شکافته و بارها لگدکوب شده است. این اقدام ناگوار دردی فراتر از حد تصور و تحمل در شما پدید آورده و همان چیزی است که موجب احساس خشم، تنفر، انزجار، سردرگمی و ترس شده است.
باور کنید یا نه، سادهترین کار همین است که فرار کنید و دیگر پشت سرتان را هم نگاه نکنید؛ از قضا بیشتر افراد همین راه را برمیگزینند. سادهترین راه است چون هنگام سر و کلّه زدن با احساسهای خشم، درد و ترس عمیق ناشی از کشف رابطۀ فرازناشویی با کمترین مقاومت روبهرو خواهید شد. افزونبراین، سادهترین راه است چون اجازه میدهد مسیری را انتخاب کنید که ظاهراً عاقلانهترین گزینه برای مراقبت از شما در برابر آسیب دیدن چندباره بهدست شریکتان است و از غرور و عزت نفستان محافظت میکند. تا همینجا نیز این دو ویژگی که نگذاشتهاند با گفتن جملاتی مانند «فقط یک انسان بیعرضه مثل پادری لگدمال میشود» و «چرا برای خودت احترام قائل نیستی» حتی احتمال اسقاط کردن رابطۀ خود را از نظر بگذرانید، کار شگرفی انجام دادهاند.
موضوع از این قرار است که میتوانم همینجا روبهروی شما بنشینم و در مورد پیمودن راههای نرفته و ارزش انتخابهای درستی که برگزیدنشان همیشه به این سادگیها نیست سخنرانی همیشگی خودم را از حفظ بخوانم. اما به نظر نمیرسد این کار استدلالی با پشتوانۀ چندان قوی برای غلبه بر عمق احساسات حاضرتان داشته باشد و بتواند شما را به انتخاب مسیر مخالف مجاب کند. اما در عوض کار بهتری که میتوان انجام داد این است که سنگ بزرگی را از سر راهتان بردارم که باعث میشود افرادی در شرایط شما به غیر از جا زدن و فرار کردن به گزینهای دیگر حتی فکر هم نکنند. آن سنگ مانع بزرگ ترس است.
وقتی از شریکمان خیانت میبینیم با سه نوع ترس روبهرو میشویم: ترس از ماندن در رابطه به دلایل اشتباه، ترس از اینکه نتوانیم پس از کشف رابطه کاملاً بازپروری شویم و ترس از اینکه مبادا دوباره آسیب ببینیم. تمامی این ترسها واکنشهایی بسیار طبیعی به آسیب و ضربۀ روحی پس از پیمانشکنی هستند و تنها راه برای پرداختن به این ترسها مطرح کردن تضمینهای زیر است:
یک: تنها تعهدی که از شما انتظار میرود پایبندی به فرآیند درک این موضوع است که چه چیزی رخ داده و چرا رخ داده و پس از آن چه باید کرد. این مورد تضمین میکند که پس از آن هر تصمیمی که شما و شریکتان بگیرید به پشتوانۀ دلایل درستی انجام شده است.
دو: بسیاری از زوجهایی که با آنها کار کردهام توانستهاند با موفقیت از پیامدهای ویرانگر پیمانشکنی التیام ببینند و رابطۀ خود را حتی استوارتر از آنچه تصور میکردند بازسازی کنند. اما این فرآیند سادهای نیست و هر چند تلاش بسیاری از سوی هر دو طرف میطلبد، اگر بتوانند در مورد خواستههایشان و اشتیاقی که به برآوردهسازی آن خواستهها دارند با خودشان و با دیگری روراست باشند، هدف در دسترسی خواهد بود. فعلاً حتی تصور اینکه چطور ممکن است از این پیشامد فراموشنشدنی گذر کنیم نیز کار بسیار دشواری است. التیام یافتن به معنای فراموش کردن نیست، چون هرگز نمیتوان خاطرهای تلخ را از ذهن پاک کرد. اما بهترین گزینۀ نزدیک به آن این است که خاطرۀ تلخ با گذشت زمان کمکم رنگ ببازد و بهجای آن اعتماد بازسازی شود. این مرحله را مانند مکان نازیبایی در نظر بگیرید که از آن گذر میکنید و آن را پشت سر خواهید گذاشت؛ درست مانند تصویری در آینۀ جلوی خودرو که هر چه از آن مکان فاصله میگیرید تصویر نیز کوچک و کوچکتر میشود. در نهایت از آن خاطرۀ دردناک چیزی فراتر از یک لکّۀ ناچیز باقی نخواهد ماند.
سه: در مورد ترس از اینکه مبادا دوباره آسیب ببینید، هیچکس نمیتواند چنین تضمینی به شما بدهد؛ به این دلیل ساده که همۀ ما انسانیم، کاستیهایی داریم و اشتباههایی از ما سر میزند. به هر حال چه تصمیم بگیرید که در همین رابطه بمانید و چه بخواهید پا به رابطۀ جدیدی بگذارید، این حقیقت چارهناپذیر است. تنها تضمینی که میتوان به شما داد این است که اگر شما و شریکتان یاد بگیرید نیازهایتان را بشناسید، بهشکل کارآمد آنها را با هم در میان بگذارید و در طول چرخۀ زندگی رابطۀ خود سازشهای ضروری را برای برآوردهسازی آنها انجام دهید، آنگاه دیگر هرگز خود را در شرایطی مشابه امروز نخواهید یافت؛ چون دیگر دلیلی برای این اتفاق وجود نخواهد داشت.
امیدواریم خواندن پیام بالا این دلگرمی را به شما بدهد که لازم است سیر التیام یافتن خود را آغاز کنید؛ البته نه برای خاطر شریک یا خانوادهتان، بلکه برای خودتان. زیرا شما اهمیت دارید و شایستۀ التیام یافتن هستید و نباید اجازه دهید این تجربۀ هولناک تعریفکنندۀ شما باشد.
منبع: پیمان شکنی، بهترین پیشامد ناگواری که شاید در ازدواج رخ دهد (راهنمای کامل برای التیام از مشکلات رابطه فرازناشویی)، نوشته طلال السلیم، ترجمه محمد حسینی، مصطفی قلاوند، نشر ارجمند